جدول جو
جدول جو

معنی کله معلق زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کله معلق زدن
(شُ دَ)
سر رابر زمین گذاشتن و معلق زدن. (فرهنگ فارسی معین). سربر زمین نهادن و پایها برافراشتن و به پشت بر زمین آمدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معلق زدن. سر رابه زمین گذاشتن و پا را به بالا آوردن و غلطیدن از سویی به سوی دیگر. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
کله معلق زدن
پشتک زدن سر را بزمین گذاشتن و معلق زدن
تصویری از کله معلق زدن
تصویر کله معلق زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ دَ)
با سر به زمین افتادن. وارونه شدن. معلق شدن با سر. و رجوع به کله معلق و معلق و ترکیبهای این دو شود
لغت نامه دهخدا